قصه زندگی و حرفای ناگفتنی

اگه بیاد زندگیمو نثار چشماش میکنم*تموم آسمونمو زمین پاهاش میکنم

قصه زندگی و حرفای ناگفتنی

اگه بیاد زندگیمو نثار چشماش میکنم*تموم آسمونمو زمین پاهاش میکنم

حرف اضافه

 

 

خدایا دوستت دارم بخاطره نعمت هایی که بهایشان را گران میپردازیم

 

 به خاطره جنگلی که برایمان آفریدی

 

به خاطره همه چیز و هیچ چیزی که داریم

 

 خدایا دوستت دارم بخاطره هوایی که فعلا رایگان است.
نظرات 14 + ارسال نظر
ارتباط یکشنبه 5 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 07:35 ق.ظ http://www.ertebat.blogsky.com

بکاریم نهالی سر هر پیچ کلام ...
خوشحالم که وبلاگ شما رو اگرچه به صورت کاملا تصادفی ، پیدا کردم . واقعا وبلاگ جالبی دارید .
خیلی تمایل به تبادل لینک با شما رو دارم . دوست دارم لینکتون رو تو سایتم داشته باشم تا هر وقت هم خودم و هم بازدید کننده هام دلمون خواست بتونیم بهت سر بزنیم .
اگه مایل به تبادل لینک باشی دوست دارم سایت من رو با نام
۩۞۩ بی پرده زنان و مردان را ببینید۩۞۩ لینک کنی . و حتما به من اطلاع بده که وبلاگ تو رو با چه نامی لینک کنم .
ارتباط

الناز یکشنبه 5 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 11:35 ق.ظ http://www.sarzamine-yakhi.blogsky.com

__________________@@@
______________@@@_____@
________@@@@@________@@@@@
_______@@@@_____سلام گلم ___@@@@@
_______@@@@________@@___@@@@@@@
_______@@@________@@_____@@@@@@@
________@@___________@@__@@@______@@
________@@____________@@@__________@@
__________@@________________________@@
____@@@@@@_____خوبی عزیز __________@@
__@@@@@@@@@__@@@@@@@_________@@
__@@____________منتظر حضور گرمت_______@@
_@@____________@@@@@@@@@@_____@@
_@@____________ هستــــــــم ___@@@
_@@@___________@@@@@@@______@@
__@@@@__________@@@@__________@@
____@@@@@@_______________________@@
_________@@_________________________@@
________@@___________@@___________@@
________@@@________@@@@@@@@@@@
_________@@@_____@@@_@@@@@@@
__________@@@@@@@
___________@@@@@_@
____________________@
____________________@
_____________________@
______________________@
______________________@____@@@
______________@@@@__@__@_____@
_____________@_______@@@___@@
________________@@@____@__@@
_______________________@
______________________@

کجایی؟؟؟؟؟؟؟

حسرت پرواز دوشنبه 6 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 09:46 ق.ظ http://www.hasrate-parvaaz.blogsky.com

سلام دوست خوبم.
بعد از مدتها دوباره به روزم.
بی صبرانه منتظر قدمای گرمتم تا یخای قلبمو آب کنن.
پس سری بهم بزن.
از حظورت خوشحال میشم
شاد باشی...

الناز دوشنبه 6 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 12:33 ب.ظ

سلام فهمیدم حرفت و میتونم هم بهترین باشم فقط فرصت میخوام تواناییش و دارم

الناز دوشنبه 13 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 07:47 ب.ظ

چه کار؟

سمانه پنج‌شنبه 16 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 05:42 ب.ظ http://batian.blogfa.com/

سلام بعد از یک عالمه دلتنگی باز اومدم ببخش که دیر به دیر بهت سر می زنم اما از تو ممنونم که گاهی از من یادی می کنی
امیدوارم عاشق و شاد باشی پر از طراوت جوونی
داداشی گلم.

سها جمعه 17 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 09:41 ب.ظ

وبلاگ زیبایی دارین براتون ارزوی موفقیت میکنم

مونا سه‌شنبه 21 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 04:02 ب.ظ http://sedayearom.blogsky.com

سلام .مرسی.لطف کردی بهم سرزدی.راست میگی تشابه جالبی بود.اپم.بهم سر بزن.درپناه او......

الناز سه‌شنبه 21 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 09:07 ب.ظ

سلام مرسی که اومدی من دارم سعی میکنم

سارا چهارشنبه 22 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 02:48 ب.ظ http://www.afsos.blogsky.com


راه و رسم عاشقی

من یک عمربه خدا دروغ گفتم و خدا هیچ گاه به خاطر دروغ هایم مرا تنبیه نکرد. می توانسته اما رسوام نساخت و مرا مورد قضاوت قرارنداد!

هرچه خواستم عطا کرد و هرگاه خواندمش حاضرشد. اما من هرگز حرف خدا را باور نکردم.

وعده هایش را شنیدم اما نپذیرفتم. چشم ها و گوش هایم را بستم تا خدا را نبینم و صدایش را نشنوم.

من ازخـــدا گریختم بی خبرازآن که او با من و درمن بود !

می خواستم کاخ آرزوهایم را آن طور که دلم می خواست بسازم نه آن گونه که خدا می خواهد. به همین دلیل اغلب ساخته هایم ویران شد و زیر خروارها بلا ومصیبت ماندم.

ازهمه کس کمک خواستم اما هیچ کس فریادم را نشنید و یاریم نکرد.

با شرمندگی فریاد زدم :

خدایا اگرمرانجات دهی‌، اگر ویرانه های زندگی ام را آباد کنی با تو پیمان می بندم هرچه بگویی همان را انجام دهم !

درآن زمان خدا تنها کسی بود که حرف هایم را باورکرد و مرا پذیرفت نمی دانم چگونه اما درکمترین مدت خدا نجاتم داد.

گفتم : خدای عزیز بگو چه کنم تا محبت و لطف بی حد تورا جبران کنم ؟

گفت : هیچ. فقط عشقم را بپذیر و مرا باورکن و بدان درهمه حال درکنار تو هستم.

گفتم : خدایا عشقت را پذیرفتم و ازاین لحظه عاشقت هستم.

سپس بی آن که نظرخدارا بپرسم به ساختن کاخ رویایی زندگیم ادامه دادم. اوایل کارهرآن چه ازاومی خواستم فراهم می شد. اما ازدرون خوشحال نبودم !

نمی شد هم عاشق خدا شوم وهم به نظرات او بی توجه !

راه و روش خدا را نمی پسندیدم.

با آن چه او می گفت من به آرزوهای بزرگی که داشتم نمی رسیدم.

پس او را فراموش کردم تا راحت تر به آن چیزهایی که می خواهم برسم!

برای ساختن کاخ رویاییم از رهگذران کمک می خواستم.

آنان که خدارا می دیدند سری ازتاسف تکان می دادند و رد می شدند و آن ها که جزسنگ های طــلایی قصـــرم چیزی نمی دیدند به کمکم آمدند تا آن ها نیزبهره ای ببرند که همان ها در آخر کاراز پشت خنجرها زدند و رفتند!

همان گونه ازمن گریختند که من از صدای خدا و وجدانم!

نا امید ازهمه جا دوباره خدا را خواندم. کنارم حاضربود!

گفتم: دیدی بامن چه کردند؟!

آنان را به جزای اعمالشان برسان ...

گفت: تو خودت آن ها را به زندگیت فراخواندی!

ازکسانی کمک خواستی که محتاج تر از هرکسی به کمک بودند.

گفتم: مرا عفو کن. من تورا فراموش کردم و به غیرتو روی آوردم. اگردستم بگیری و بلندم کنی هرچه بگویی همان کنم.

بازهم خدا تنها کسی بود که حرف ها وسوگندهایم را باورکرد.

نمی دانم چگونه اما متوجه شدم که دوباره روی پای خود ایستاده ام.

گفتم: خدایا چه کنم ؟

گفت: هیچ. فقط عشقم را بپذیر و مرا باورکن و بدان که همیشه درکنارت هستم.

گفتم: چرا اصرارداری تو را باورکنم و عشقت را بپذیرم؟!

گفت: اگر مرا باورکنی خودت را باورکردی اگرعشقم را بپذیری وجودت آکنده ازعشق می شود. آن وقت به آن لذت عظیمی که درجست وجوی آنی می رسی و دیگرنیازی نیست که خود را برای ساختن کاخ رویاهایت به زحمت بیاندازی! دیگرچیزی نیست که تو نیازمند آن باشی و به خاطرآن از من روی گردانی. وقتی مرا باورکردی حرف ها و وعده هایم را باورخواهی کرد!

وقتی عاشقم شدی و باورم کردی به آن چه می گویم عمل می کنی زیرا درستی آن ها را باورداری وسعادت خود را درآن ها می بینی!

بدان که من :

عشق مطلق، آرامش مطلق

و

نورمطلق هستم وازهرچیزی بی نیاز!



ممنون داداشی تشکر ببخشین که نبودم چون خیلی دلتنگ بودم

الناز جمعه 24 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 06:18 ب.ظ http://www.sarzamine-yakhi.blogsky.com

**سلام **

**سلام **

**سلام**

**من آپم بیا**

**منتظرتم**

**زود باش**

الناز جمعه 31 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 07:36 ب.ظ http://www.sarzamine-yakhi.blogsky.com

سلام آقا سام خوبی داداش؟؟؟؟؟؟؟؟
کجایی ازت خبری نیست دوباره رفتی سایلنت؟؟؟؟؟؟؟
اومدی اینو خوندی واسم یه کامنت بذار ازت بی خبر نباشم فعلا...

الناز جمعه 31 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 07:36 ب.ظ

لوگوت هم که شده عکس شادمهر حداقل عکس خودت و میذاشتی!!!!

سارا دوشنبه 3 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 02:50 ب.ظ

سالها پیش که کودک بودم

سر هر کوچه کسی بود که چینی ها را

بند میزد به عشق

و من آن روز به خود می گفتم آخر این هم شد کار؟

ولی امروز که دیگرخبری از او نیست

نقش یک دل که به روی چینی است

ترکی دارد و من

در به در وکوی به کوی

پی بند زنی می گردم............ .




برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد