فرصتی نمانده است .... بیا همدیگر را بغل کنیم .... فردا یا من تو را میکشم یا تو چاقو را در آب خواهی شست .... همین چند سطر .... دنیا به همین چند سطر رسیده است
به اینکه انسان کوچک بماند بهتر است .... به دنیا نیاید بهتر است
اصلا .... این فیلم را به عقب برگردان .... آن قدر که پالتوی پوست پشت ویترین پلنگی شود
که میدود در دشت های دور .... آن قدر که عصاها پیاده به جنگل برگردند
و پرندگان دوباره بر زمین...
زمین...
نه! .... به عقب تر برگرد .... بگذار خدا .... دوباره دست هایش را بشوید
در آینه بنگرد .... شاید :
تصمیم دیگری گرفت.
عادت کردن و دوست داشتن چقدر ازهم فاصله دارن ولی چقدر شبیه هم هستن!
نمی دونم اسیر کدومش شدم!
سلام خوبی ؟کجایی کم پیدایی؟
وقت کردی طرف منم بیا منتظرم
آپ فوق العاده ای بود واقعا خسته نباشید
در ضمن امیدوارم که اسیر دوست داشتن شده باشی چون لذتش از عادت کردن خیلی بیشتره و شیرینتر هم هست
سلام
خواهش میکنم منم هم لینکتون می کنم .
مشکلتون حل شد؟
در ضمن در مورد آدرس انجمن هم براتون یه مطلب می نویسم
موفق باشید
سلام
الان دیگه باید برم
بعد میام بقیه را هم می خونم
فقط یه چیز
واقعا فوق العاده بود
http://the-melody-of-love.blogsky.com/
http://just-melody.blogsky.com/
راستی antifloding بلاگتو خاموش کن
این طوری نمی شه بیش از یه نظر رو هر پست گذاشت
تا بعد
سلام.
ممنونم که به وبلاگ من اومدید...
خیلی خوشحالم کردید!!!
البــــــــــــته بازم خوشحال میشم که بیاید...
ممنونم.
WHERE LOVE IS concerned,to0 much is not even eno0gh!!!