قصه زندگی و حرفای ناگفتنی

اگه بیاد زندگیمو نثار چشماش میکنم*تموم آسمونمو زمین پاهاش میکنم

قصه زندگی و حرفای ناگفتنی

اگه بیاد زندگیمو نثار چشماش میکنم*تموم آسمونمو زمین پاهاش میکنم

ساعت همچنان ۱۲ را نشان می دهد

همه جا سکون بود... ساعت ۱۲ را نشان می داد ... صبح بلند شد و خواست سر کار بره ... ساعت ۱۲ را نشان می داد ... به خانه برگشت ... ساعت همچنان ۱۲ را نشان می داد ... انگار زمان ایستاده بود...یکی هم نبود بگه آقا ساعتت خواب رفته ... !
نظرات 2 + ارسال نظر
خانومی زندگی صورتی یکشنبه 18 آذر‌ماه سال 1386 ساعت 11:33 ق.ظ http://zendegiesorati.blogfa.com/

مگه برگام صورتی میشن؟!!!!!!!! فقط من صولتیم!!!!!!!

آیدا دوشنبه 19 آذر‌ماه سال 1386 ساعت 09:50 ق.ظ http://ayda16.blogsky.com

مرسی یکم خندیدم ... خیلی تو حس بودم یهو زد تو حالم آخرش جالب بود !!! :))))
جواب سوالتم همونجا تو وبلاگ دادم :)

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد