پنداشته بودم که برای بودن باید بود . آموخته بودم که برای رفتن با ید شروع کرد؟! حال تمام آموخته های خود را خیالی میبینم ترس از تکرار آموخته ها فکرم را می لرزاند. لبخندی تلخ لبانم را نوازش می کند ...! کالبدی شدم تهی از هیچ ؛از خلسه نبودن. تا دیروز می پنداشتم که چرا ؟؟؟ اما امروز میخندم به تمام افکار خرد و کلانم میپرسی چرا ؟ جوابش زیادی روشن است چون امثال من مدت هاست که مرده ای متحرک بیش نیستندو فراموش شده. همین ـــــــــــــ تااا غروبی دیگر و تکرار دلتنگی و واگویه ای دیگر بدرود
سلام سام ......... خوبی؟؟ بابا ایول دمت گرم خیلی با ذوق و سلیقه ای ........ خوشحال شدم که به وبت اومدم ......... اکثر مطالبت رو خوندم واقعآ شاهکار بودن ......... وبت رو سیو کردم که بعدآ سر فرصت همشو بخونم ....... به دلم نشسته ........ ممنون از حضور گرمت دوست عزیز ....... و تشکر ویژه بابت اون شعر زیبایی که واسم گفتی ........ مرســــــــی ......... اگه با تبادل لینک موافقی خبرم کن تا لینکت کنم و بیشتر به هم سر بزنیم ........
موفق باشی .........
Don't walk in front of me I may not follow Don't walk behind me I may not lead Walk beside me and be my friend.
سلام سام ......... خوبی؟؟ بابا ایول دمت گرم خیلی با ذوق و سلیقه ای ........ خوشحال شدم که به وبت اومدم ......... اکثر مطالبت رو خوندم واقعآ شاهکار بودن ......... وبت رو سیو کردم که بعدآ سر فرصت همشو بخونم ....... به دلم نشسته ........ ممنون از حضور گرمت دوست عزیز ....... و تشکر ویژه بابت اون شعر زیبایی که واسم گفتی ........ مرســــــــی ......... اگه با تبادل لینک موافقی خبرم کن تا لینکت کنم و بیشتر به هم سر بزنیم ........
موفق باشی .........
Don't walk in front of me I may not follow Don't walk behind me I may not lead Walk beside me and be my friend
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
شبه اهورایی؟؟؟؟؟
هر چی بود گذشت. همین
ــــــــــــ-
تااااااا دوباره
سلام
از شعر بسیار زیبایی که برام گفتی خیلی ممنونم
موفق باشید....شوریده
سلام
یلدا و یک دقیقه بیشتر با هم بدون !!!
هر چه بود گذشت !
و
اینک ماییم و اغاز فصل جدیدی از زندگی !
زمستون گر چه سرده
اما
حال و هوات خوش
و
روزهات گرم
پنداشته بودم که برای بودن باید بود .
آموخته بودم که برای رفتن با ید شروع کرد؟!
حال تمام آموخته های خود را خیالی میبینم
ترس از تکرار آموخته ها فکرم را می لرزاند.
لبخندی تلخ لبانم را نوازش می کند ...!
کالبدی شدم تهی از هیچ ؛از خلسه نبودن.
تا دیروز می پنداشتم که چرا ؟؟؟
اما امروز میخندم به تمام افکار خرد و کلانم
میپرسی چرا ؟ جوابش زیادی روشن است
چون امثال من مدت هاست که مرده ای متحرک بیش نیستندو فراموش شده. همین
ـــــــــــــ
تااا غروبی دیگر و تکرار دلتنگی و واگویه ای دیگر بدرود
سلام سام .........
خوبی؟؟
بابا ایول دمت گرم خیلی با ذوق و سلیقه ای ........
خوشحال شدم که به وبت اومدم .........
اکثر مطالبت رو خوندم واقعآ شاهکار بودن .........
وبت رو سیو کردم که بعدآ سر فرصت همشو بخونم .......
به دلم نشسته ........
ممنون از حضور گرمت دوست عزیز .......
و تشکر ویژه بابت اون شعر زیبایی که واسم گفتی ........
مرســــــــی .........
اگه با تبادل لینک موافقی خبرم کن تا لینکت کنم و
بیشتر به هم سر بزنیم ........
موفق باشی .........
Don't
walk in front of me
I may not follow
Don't walk behind me
I may not lead
Walk beside me and
be my friend.
سلام سام .........
خوبی؟؟
بابا ایول دمت گرم خیلی با ذوق و سلیقه ای ........
خوشحال شدم که به وبت اومدم .........
اکثر مطالبت رو خوندم واقعآ شاهکار بودن .........
وبت رو سیو کردم که بعدآ سر فرصت همشو بخونم .......
به دلم نشسته ........
ممنون از حضور گرمت دوست عزیز .......
و تشکر ویژه بابت اون شعر زیبایی که واسم گفتی ........
مرســــــــی .........
اگه با تبادل لینک موافقی خبرم کن تا لینکت کنم و
بیشتر به هم سر بزنیم ........
موفق باشی .........
Don't
walk in front of me
I may not follow
Don't walk behind me
I may not lead
Walk beside me and
be my friend