روزگاری رازِ زیبایی زنبق ها را نمی دانستم دستم به دستگیره ی دل سپردن نمی رسید چشم چکامه هایم ضعیف بود! پس با عینکی از جنسِ عشق به آسمان نگاه کردم به باغ و بلوغ .. بوسه و بی حصاری .. آواز! به پولک ِ سرخ ماهی تنگ! به چهره ام در آینه ترک دار! نگاه کردم و دانستم!دانستم که جهان....، کوچکتر از کره درس جغرافی دبستان است دانستم که کلید ِ تمام قفلهای ناگشوده ی دنیا، همه این سالها در جیب من بود و بی خبر بودم دانستم که می شود با یک چوب کبریت، خورشید ِ عظیمی را در آسمان روشن کرد دانستم که گذشتن از گناه روزگار آسان است
حالا از پس همین عینک به زندگی نگاه می کنم در پس ِ همین عینک می گریم از پس همین عینک عاشق میشوم و در پس ِ همین عینک خواهم مرد و امشب میخوابم بروی بستر اشکم بدان میمانم برای رسم یک تصنیف تازه . حرف عشق ؛؛ حرف دل ؛؛حرف تمام عاشقان. و اما تو سامی تو را نمیدانم . هر چه هستی باش ولی امیدوارم روزی به جواب سوالت برسی. همین ـــــــــــــــــــ
سلام مرسی که بهم سر زدی سامی جان خیلی با احساس می نویسی از ته دلم دعا می کنم که برگرده خوب تو هم می تونی بری دنبالش قبل از اینکه دیر بشه تبادل لینک می کنی آقا سامی؟مراقب خودت باش امیدوارم به همه آرزوهات برسیییییییییییییییییییی بای بای
تازه اومدم توی وبت شاید می توونستیم همدرد های خوبی باشیم برای هم ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
از من ناراحت شدی ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ چرااااااااااا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
آقای سام وبلاگو درست نمی کنن که آخر عمرشو زود تر از آخر عمر خودت رقم بزنی و تموم کنی نظر من اینه که وبلاگ اگه به دست تو درست شد یعنی باید با عمر تو تموم بشه حتی اگه شده دیگه آپ نکنی واسه همیشه یا خیلی دیر آپ کنی ........... لااقل شاید اینجوری دوستاتو به خودت امیدوار نگه داری و دشمناتو ......... من نمی دونم اما به هر حال اینجوری نباید تمومش کنی شاید همه فک کنن کم آوردی شایدم واقعا کم آوردی ؟ !! ؟
بهتر نبود با لااقل اگه نمی تونستی وبتو تحمل کنی یه قالب نو یا نوشته های امیدوار کننده توش می زدی ؟ ؟ ؟
شاید اینجوری نگاهتم به این وب بیچاره یه کم عوض می شد من وبلاگمو خیلی دوست دارم و حاضر نیستم هیچ وقت درشو تخته کنم ... حتی به خواهرم گفتم بعد مردنم هم به جای من گاهی آپش کنه اونجا تنها خونه ی امید منه چون خیلی از دوستام می یانو به زندگی امیدوارم می کنن نه مث تو که دره وبتو تخته می کنی می یای دل آدمم می سوزونی تا حالا به صدای وبت گوش دادی اگه ندادی می توونی آهنگ مورد علاقتو بزاری توش تا بتونی باهاش حرف بزنی .. فک کنم برای گفتن این چیزا دیگه دیره .....ما رفتیم ......................................................... همه ی حرفای من همین بود .....
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
روزگاری رازِ زیبایی زنبق ها را نمی دانستم
دستم به دستگیره ی دل سپردن نمی رسید
چشم چکامه هایم ضعیف بود!
پس با عینکی از جنسِ عشق به آسمان نگاه کردم
به باغ و بلوغ .. بوسه و بی حصاری .. آواز!
به پولک ِ سرخ ماهی تنگ!
به چهره ام در آینه ترک دار!
نگاه کردم و دانستم!دانستم که جهان....،
کوچکتر از کره درس جغرافی دبستان است
دانستم که کلید ِ تمام قفلهای ناگشوده ی دنیا،
همه این سالها در جیب من بود و بی خبر بودم
دانستم که می شود با یک چوب کبریت،
خورشید ِ عظیمی را در آسمان روشن کرد
دانستم که گذشتن از گناه روزگار آسان است
حالا از پس همین عینک به زندگی نگاه می کنم
در پس ِ همین عینک می گریم
از پس همین عینک عاشق میشوم
و در پس ِ همین عینک خواهم مرد
و امشب میخوابم بروی بستر اشکم
بدان میمانم برای رسم یک تصنیف تازه .
حرف عشق ؛؛ حرف دل ؛؛حرف تمام عاشقان.
و اما تو سامی تو را نمیدانم .
هر چه هستی باش ولی امیدوارم روزی به جواب سوالت برسی. همین
ـــــــــــــــــــ
اینا چیه داری می نویسی بد جوری حسودیم میشه هاااااااpekhkhkhekh
سلام ببخشید که خیلی دیر دارم جواب میدم من آپم اگر خواستی بیا موفق باشی
(¯`v´¯)
`*.¸.*´ٍٍ
¸.•´¸.•*¨) ¸.•*¨)
(¸.•´ (¸.•´ .•´ ¸¸.•¨¯`•
_____****__________**** _______
___***____***____***__ *** ______
__***________****_______***____
_***___سلام___**__سلام__***___
_***____::::من آپم::::______***___
_*** ____________________***____
__***___بدووووووبیاااااا_____***____
___***_________________***_____
____***____منتظرم!____***______
______***___________***________
________***__بای__***__________
__________***___***____________
____________*****______________
_____________***_____
چرا نیومدی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
چرا رفتی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
چرااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
سلام مرسی که بهم سر زدی سامی جان خیلی با احساس می نویسی از ته دلم دعا می کنم که برگرده خوب تو هم می تونی بری دنبالش قبل از اینکه دیر بشه تبادل لینک می کنی آقا سامی؟مراقب خودت باش امیدوارم به همه آرزوهات برسیییییییییییییییییییی بای بای
سلام سامی جون
عزیزم مهم اینه که تو هستی
همین برام کافیه
تونستی پیش مام بیا .
بیا ببین تو صف نونوائی چی به ما گذشت
قدری بمان که بی تو چه دلگیر میشوم
دارم میان حادثه ها پیر می شوم
در بی حضور چشم تو ای طعم عاشقی
از لحظه های زندگیم سیر میشوم
انگشت اتهام به سویم نشانه رفت
تنها به جرم عشق تو تحقیر میشوم
سرداب های وحشت و سلول های درد
بی تو اسیر پنجه زنجیر می شوم
چون عکس یادگاری یاران زمان عمر
در زیر پای کوچه زمینگیر میشوم
گنجشک مینیاتوری رنگیم ولی
گلخانه کوب خانه تقدیر میشوم
چون نور در میانه منشور زندگی
در هفت رنگ دلهره تکثیر میشوم
ساحل سکوت بندر و من هم به چشم شهر
ولگرد مرد هر شبه تفسیر می شوم
حالا برای دفعه اخر مرا ببوس
دارم میان حادثه ها پیر میشوم
سلام خوبی کجایی قابل نمیدونی بیای حداقل یه سری بزنی؟
اااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
چراااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
تازه اومدم توی وبت شاید می توونستیم همدرد های خوبی باشیم برای هم ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
از من ناراحت شدی ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ چرااااااااااا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
آقای سام وبلاگو درست نمی کنن که آخر عمرشو زود تر از آخر عمر خودت رقم بزنی و تموم کنی
نظر من اینه که وبلاگ اگه به دست تو درست شد یعنی باید با عمر تو تموم بشه حتی اگه شده دیگه آپ نکنی واسه همیشه یا خیلی دیر آپ کنی ...........
لااقل شاید اینجوری دوستاتو به خودت امیدوار نگه داری و دشمناتو .........
من نمی دونم اما به هر حال اینجوری نباید تمومش کنی شاید همه فک کنن کم آوردی شایدم واقعا کم آوردی ؟ !! ؟
بهتر نبود با لااقل اگه نمی تونستی وبتو تحمل کنی یه قالب نو یا نوشته های امیدوار کننده توش می زدی ؟ ؟ ؟
شاید اینجوری نگاهتم به این وب بیچاره یه کم عوض می شد
من وبلاگمو خیلی دوست دارم و حاضر نیستم هیچ وقت درشو تخته کنم ... حتی به خواهرم گفتم بعد مردنم هم به جای من گاهی آپش کنه اونجا تنها خونه ی امید منه چون خیلی از دوستام می یانو به زندگی امیدوارم می کنن نه مث تو که دره وبتو تخته می کنی می یای دل آدمم می سوزونی
تا حالا به صدای وبت گوش دادی اگه ندادی می توونی آهنگ مورد علاقتو بزاری توش تا بتونی باهاش حرف بزنی .. فک کنم برای گفتن این چیزا دیگه دیره .....ما رفتیم
.........................................................
همه ی حرفای من همین بود .....