اگر امشب سما صاف و منیر است... عجب منما که حالی بی نظیر است... بهین عیــــــــــــدی از ان اعیاد زیبا میان شیعیـــــــــان عید غدیر است... و............. امیدوارم هر روزت پر باشه از یاد علی ؛عشق علی؛لطف علی. همین ـــــــــــــــــــ تاااااااااا دوباره[گل] ـــــــــــــــــ-- این عکس تا کی اینجا جا خشک کرده؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
سلام من که امیدوارم دوست عزیز من حالا حالا ها به آخر خط نرسه !!!!!! .. .. پس امید و آرزوها چی میشه ! نـــــــــــه نـــــــگران نــــــباش ..... تمام این روزها هرچند هم سخت در گذرند ! و روزهای خوب و خوشی در انتظارت هست ! .. .. شاد باشی همواره
من شدم نی... تو شدی نی زن... مرا گذاشتی روی لبهایت و دمیدی... نفست روی تنم ریخت ... هوا پر شد از موسیقی دوست ... فرشته ها به رقص آمدند و زمین دور خودش چرخید... نواختن من جشن ملکوت بودو پایکوبی هستی... دم تو آتش بود! و نوای نی عشق! من شدم نی تو شدی نی زن... اما فراموشم شد که نی اگر خالی نباشد نی نیست! پر شدم... مرا گذاشتی روی لبهایت و باز هم دمیدی ... این روزها صدای ساز تو می آید و من دوباره به یاد می آورم که من نی بودم و تو نی زن ... آه آی نی زن !! این نی دلتنگ دم توست ... دلتنگ نواختنت ! نی کوچکت را بنواز.. که من شیفته این نایم ! شروع کن من منتظرمممممممممم. همین
سلام داداشی نه دعوت میکنی نه دعوت قبول میکنی بابا عیدا پشت سرهم سپری شدن کجایین شدین ستاره سهیل درسته ؟؟؟؟؟؟؟ واخر کلام اینکه دراون خط اخرهم شاید جرقه رخ بده خداراچه دیدی پس باز باید امیدوار بود
دردها از بودن است و حرفها از نبودن میان بودن و نبودن مرزی است باریک .... شاید بتوان در آن مرز قدم زد،آبی نوشید و شعری نوشت ... بی هیچ درد و حرفی میگویند نخستین شعر آدم از نخستین دردش مایه میگیرد؟؟؟ مگر شعور با درد ساخته میشود؟؟؟ آیا میتوان بدون درد هم شعری سرود؟ من میگویم میتوان پس مینویسم از عشق ؛زندگی تو چی سامی ؟ میتونی؟ میتونی پس نقطه سر خط بنویس از....... ـــــــــــــــ تااااااا دوباره
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
اگر امشب سما صاف و منیر است...
عجب منما که حالی بی نظیر است...
بهین عیــــــــــــدی از ان اعیاد زیبا
میان شیعیـــــــــان عید غدیر است...
و.............
امیدوارم هر روزت پر باشه از
یاد علی ؛عشق علی؛لطف علی. همین
ـــــــــــــــــــ
تاااااااااا دوباره[گل]
ـــــــــــــــــ--
این عکس تا کی اینجا جا خشک کرده؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
سلام
چرا به اخر رسیدی؟امید داشته باش:(
دیشب در خیال خویش عکس ان دلبر کشیدم
ذلت بی حد بردم و زحمت بسیار کشیدم
اول از نقشش گرفتم تا بسازم خرمنی از گل
از پریشانی چو ماری واژگون از سر کشیدم
می کشیدم چشمان شهلای خمار الود او را
مستی چشمش چو دیدم پر زمی ساغر کشیدم
می کشیدم ابروانش بر سحر بر صفحه دل
وای از این ابرو کشیدن ناگهان خنجر کشیدم
صبح شد دیدم حسرتا بر صفه دل
عکس مولایم علی حیدر کشیدم
موفق باشید......شوریده
سلام
من که امیدوارم دوست عزیز من حالا حالا ها به آخر خط نرسه !!!!!!
..
..
پس امید و آرزوها چی میشه !
نـــــــــــه نـــــــگران نــــــباش .....
تمام این روزها هرچند هم سخت در گذرند !
و
روزهای خوب و خوشی در انتظارت هست !
..
..
شاد باشی همواره
من شدم نی... تو شدی نی زن...
مرا گذاشتی روی لبهایت و دمیدی...
نفست روی تنم ریخت ...
هوا پر شد از موسیقی دوست ...
فرشته ها به رقص آمدند و زمین دور خودش چرخید...
نواختن من جشن ملکوت بودو پایکوبی هستی...
دم تو آتش بود! و نوای نی عشق!
من شدم نی تو شدی نی زن...
اما فراموشم شد که نی اگر خالی نباشد نی نیست!
پر شدم...
مرا گذاشتی روی لبهایت و باز هم دمیدی ...
این روزها صدای ساز تو می آید و من دوباره به یاد می آورم که من نی بودم و تو نی زن ...
آه آی نی زن !! این نی دلتنگ دم توست ...
دلتنگ نواختنت ! نی کوچکت را بنواز.. که من شیفته این نایم !
شروع کن من منتظرمممممممممم. همین
هی می نویسی خط آخر من دلم هری می ریزه پایین
هر خط پایانی می تونه خط شروعی باشه
حالا واسه چی میخوای فرار کنی مگه چی شده؟وب من جن داره؟
سلام داداشی
نه دعوت میکنی نه دعوت قبول میکنی
بابا عیدا پشت سرهم سپری شدن کجایین
شدین ستاره سهیل درسته ؟؟؟؟؟؟؟
واخر کلام اینکه دراون خط اخرهم شاید جرقه رخ بده خداراچه دیدی پس باز باید امیدوار بود
دردها از بودن است و حرفها از نبودن
میان بودن و نبودن مرزی است باریک ....
شاید بتوان در آن مرز قدم زد،آبی نوشید و شعری نوشت ...
بی هیچ درد و حرفی
میگویند نخستین شعر آدم از نخستین دردش مایه میگیرد؟؟؟
مگر شعور با درد ساخته میشود؟؟؟
آیا میتوان بدون درد هم شعری سرود؟
من میگویم میتوان پس مینویسم از عشق ؛زندگی
تو چی سامی ؟ میتونی؟ میتونی پس نقطه سر خط
بنویس از.......
ـــــــــــــــ
تااااااا دوباره